عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

نوشتن نعمته
کاش خدا این نعمتشو نگیره ازم...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

158

اگه تقدیر تنهایی باشه با مترسک پر نمی شه.

157

Todo musa de mar y de sal

Tiene 25 anos


از carmen paris و raul paz !

156

من گدایی دیدم

155

هزار تا کار رو سرم ریخته!

بی خیالِ همه شون

می شینم به تو فک می کنم...


یادمه هزار سال پیش یه نفر (که یادم نیست کی) اینو تو فیسبوکش نوشته بود! دمش گرم.

154

شاید خدام از تو بهترشو به م بده!

کهف-۴۰

153

ترسناک ترین آدمایی که تو زندگیم شناختم اونایی بودن که می خوان آینده شونو با "من" بسازن!

حس می کنم می خوان آینده مو ازم بگیرن یا منو از آینده م...

اساسن از هر موجودِ چسبناکی بی زارم.

152

من زیاد تو آینه به خودم نیگا می کنم

من زیاد به آینه نیگا می کنم

اما به ندرت با خودم چشم تو چشم می شم

به ندرت تو چشاش نیگا می کنم

نمی خوام این جوری باشم

دیگه نمی خوام.

151

تو این داستانایی که موازی با هم پیش می رن همیشه یه قصه رو از بقیه بیشتر دوس دارم و هی انتظار می کشم که اون بخش مورد علاقه م برسه و این یکی از خوشمزه ترین انتظارای کره ی زمینه!

اللا-بوستون

150

أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ

149

به دودِ آتشِ ماخولیا دماغ بسوخت

هنوز جهل مصور که کیمیایی هست

"سعدی"

۱۴.۲