عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

نوشتن نعمته
کاش خدا این نعمتشو نگیره ازم...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

181

و با تو این حقیقت ناخوش را دریافتم

که عشق، تنها برای آخرین معشوق است



غاده السمان

180

‏اگه یه ماشین ظرفشویی داشتیم شاید آدم موفقی می شدم

179

‏قسم می خورم روزای من بیست و چهار ساعت نیست

یکی وقتامو می دزده ازم!

به دادم برسید...

178

در نهایت تنهاییم

و در بدایت

و در میانه

177

‏دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/دوسم نداره/دوسم داره/د...

176

زویا پیرزاد یه داستان کوتاه داره راجه به زنی که می خواد "داستان" بنویسه! تمام داستان ناخواسته به توصیف قرمه سبزی و... می گذره و هیچ داستانی نوشته نمی شه.

الان حس می کنم دور و برم، کله م، زندگیم و همه ی آدماش بوی قرمه سبزی گرفته!

175

‏یه دنیای جدید می خوام

یه دریای تازه برای غرق شدن

یه نفر که صدام کنه


- چکی!

174

از خم ابروی تو ام هیچ گشایشی نشد

وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف!

173

تنهایی

تنهاییِ محبوبِ من

منو تو آغوشِ عمیقت غرق کن

172

گریه ی تلخی و تنهایی دارم.

یکی دلِ تنهاییمو آشوب کرده