عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

عصرانه و سکوت

دفترِ خاطراتِ چکاوک کافی

نوشتن نعمته
کاش خدا این نعمتشو نگیره ازم...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

102

رابطه ی ما با دنیا مث بچه ی کتک خورده می مونه

می تونیم بزنیم زیر گریه

یا این که بخندیم و داد بزنیم : دردم نیومد!


از مجموعه ی کلماتِ قصارِ استاد


101

من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام

کنارِ تو.




وای شام لو!

شام لو!


100

خوبه ها ،

ولی خوبه خوب نیس.

99

توصیه ی بنده به همه ی کسانی که می خواهند طرحی نو (هرچند نچسب و بی خود) در اندازند این است که؛

اندکی صبر پیشه کنند

و پس از آن فریاد برآورند:

"آقایان! شما نمی توانید به جنگ تاریخ بروید."



یعنی هر مزخرفی روزی تبدیل به تاریخ می شود

پس با هیچ مزخرفی نمی توان مبارزه نمود.


97

دلم می خواست یه عشقِ قدیمی و ناکام داشتم که امشب یادش می افتادم و واسه ش زار زار گریه می کردم...